با مردی که در حال عبور بود برخورد کردم
اووه ! معذرت میخوام … من هم معذرت میخوام.
دقت نکردم … ما خیلی مؤدب بودیم، من و اون غریبه خداحافظی کردیم و به راهمان ادامه دادیم؛ اما در خانه با آنهایی که دوستشان داریم چطور رفتار می کنیم ؟!

کمی بعد از آنروز، در یک غروب غمگین مشغول پختن شام بودم. دخترم خیلی آرام کنارم ایستاد اما همینکه برگشتم به او خوردم و تقریبا انداختمش ولی بدون کمترین توجهی با اخم به او گفتم: "اه ! ازسرراه برو کنار" قلب کوچکش شکست و رفت ! اصلا نفهمیدم که چقدر تند حرف زدم .

وقتی توی رختخوابم بیدار بودم صدای آرام خدا در درونم گفت:
وقتی با یک غریبه برخورد میکنی، آداب معمول را رعایت میکنی اما با بچه ای که دوستش داری بد رفتار میکنی !
برو به کف آشپزخانه نگاه کن. آنجا نزدیک در، چند گل پیدا میکنی.
آنها گلهایی هستند که او برایت آورده بود. خودش آنها را چیده. صورتی و زرد و آبی .
او تنها به این خاطر آرام ایستاده بود که سورپرایزت بکنه

میکنی ,آرام ,معذرت میخوام منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

ستاره سهيل در كوير تنهايي شهر راور akhbar tecnolozh8 دانلود موزیک تزیین سالاد الویه کیک میوه کاهو حلوا برنج مرغ پلو فصل دکتر تاج بخش فروش و تعمیر تصفیه آب در کرمان 09229766368 -:: تلگرام باز ::- استیکر تلگرام | کانال تلگرام | گروه تلگرام | ربات تلگرام